خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین…
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها…
هرگز تبرئه ای نیست…
آنکه را که چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …
.
.
.
برای خیانت ، هزار راه هست
اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !
خیانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین…فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها…هرگز تبرئه ای نیست…آنکه را که چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد …...برای خیانت ، هزار راه هستاما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !...ترکت میکنم ، تا هر سه راحت شویم …من ، تو و رقیبممن از قید تو ، او از قید من و تو از قید خیانت …...بی وفایی کن وفایت می کنندبا وفا باشی خیانت می کنندمهربانی گرچه آیینه ی خوشیستمهربان باشی رهایت می کنند...ای نارفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم ؟زیر پایم را زود خالی کردی…سلام پر مهرت را باور کنم ، یا پاشیدن زهر خیانتت را ؟.سایر جملات کوبنده در رابطه با خیانت و دورویی در ادامه مطلب..نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتیبه خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندینمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستیبه خاطر احساسی که برایم پر پر کردینمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی...حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشمآرامشی از لحظه ی طوفانی خویشمپنهان شدی و فکر خیانت به سرم زدشرمنده ی این حالت شیطانی خویشم .....اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد این اشتباه از اوستاگر کسی دوبار به تو خیانت کرد این اشتباه از توست !(شکسپیر)...نفرین به تو که با زیباترین نقاب به چهره دوست درآمدینفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کردنمیبخشمت…...تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد …از عاشقی تباهیاز زندگی مصیبتاز دوستی شکست واز سادگی خیانت...نهتو دروغگو نیستیمن حواسم پرت است!گفته بودی دوستم داری بی اندازهخوب که فکر می کنمتازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه!...می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “فهمیدمپای ” او ” در میان است . . ....اگر روزی دشمن پیداکردی ، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودیاگر روزی تهدیدت کردند ، بدان دربرابرت ناتواننداگر روزی خیانت دیدی ، بدان قیمتت بالاست...این روزها از حوالیِ تو ، بوهایی به مشامم می رسدنکند بوی خیانت جایش را به عطر خوشت داده باشد …...جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو !...به تو که فکر می کنمبی اختیاربه حماقت خود لبخند می زنمسیاه لشکری بودمدر عشق توو فکر می کردم بازیگر نقش اولم …افسوس…...آنان که بودنت را قدر نمی دانندرفتنت را “نامردی” میخوانند . . ....اینجا زمین است ، زمین گرد است !تویی که مرا دور زدی ….. فردا به خودم خواهی رسید !!!!حال و روزت دیدنیست…....هر روز این عشق یکطرفه را طی میکنمیکبار هم تو گامی بدین سو بردارنترسجریمه اش با من !...“دوستت دارم“ را برای هر دویمان فرستادیهم من ، هم اوخیانت میکردی یا عدالت ؟
پنجشنبه 27 شهریورماه سال 1393 ساعت 18:26